رونیکارونیکا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

رونیکا عسلی

بدون عنوان

    مادر شدن یعنی ک وقتی بارداری دنیات میشه شنیدن صدای قلب جنینت ... وقتی مادر میشی دنیات عجیب و غریب میشه ...  وقتی مادر میشی دنیا کوچیک میشه ... اینقدر کوچیک که هیچ کس غیر از خودت این دنیا رو نمیبینه . دنیات میشه عروسک های اسباب بازی ... دنیات میشه رنگها ... دنیای شاد شمارش روزای بزرگ شدن نوزادت دنیات میشه کودکت ... با کودک شیر میخوری .... با کودک بازی میکنی ... با کودکت رشد میکنی .. بزرگ میشی .. میشینی انواع شکلک هارو امتحان میکنی بلکه عشقت بخنده .... میشی اقا خروسه خانوم مرغه .... ...
25 مرداد 1393

وقتی تو خوب هستی هوا هم خوب می شود

      پروردگارا نمیدانم معنی عشق چیست که همه در تب و تابش مینویسند و مینالند و میبالند اما بگذارمن یک عشق را معنی کنم که هرگز با هیچ عشقی قابل مقایسه نیست خدایا کودک م ن ایمان من است دین من است دنیای من است بنیاد من است رویای من است امید من است روح من است زندگی من است ارامش من است هست و نیست من است خدایا در یک کلام کودک من نفس من است  مراقب عشقم باش ...
2 مرداد 1393

بدون عنوان

    به چهره ي معصوم فرزندم نگاه ميكنم؛ گاهي اوقات فراموش ميكنم كه چگونه به خداوند التماس ميكردم كه فرزندي به من عطا كند. گاهي اوقات در اثر خستگيهاي روزانه و فشارهاي زندگي فراموش ميكنم كه چه روز ها و شبهايي اشك ميريختم و زاري ميكردم به درگاه خداوند كه فرزندي كه در شكم دارم سالم به مقصد برساند؛ فراموش ميكنم كه فرشته اي در كنار دارم كه اگر نبود همه چيز برايم بي مفهوم بود ؛ فراموش ميكنم بيشتر ببينمش بيشتر برايش وقت بگذارم ؛كمتر سرش فرياد بكشم و كمتر او را مواخذه كنم ؛ خدايا بار ديگر از درگاهت تقاضا ميكنم براي بزرگ كردنش و انسان تربيت كردنش به من صبر بده ....   بارالها ازتو ميخواهم كمكم كني ...
2 مرداد 1393

بدون عنوان

    دخترم،پاره تنم،دلبندم مادر به قربان تلخ وشیرینهایت،مادر بودن یعنی باید برایت مرد باید برایت جان داد لحظه لحظه سوخت.خود را برایت پیر خواهم کرد تا بزرگت کنم تا ستاره شوی ودر اسمان این سرزمین بدرخشی ، من سربلند کنم در اسمان نورت را ببینم وبا افتخار بگویم این ستاره مال من است نورش ازسالهای عمر من است .ومن هیچ یک از کارهای امروزم را برای تو فداکاری نمینامم اینها وظایف من است در قبال موهبت وجود تو که خدایم هدیه ات کرد.وقتم وجودم عمرم جوانی وزیبایی ام را برایت ایثار نکردم فقط مادری میکنم همین ....توی اسمانی زمینی شدی تا من مادر بودن را احساس کنم وچه لذتی دارد این مادر بودن پس بر تو منتی نیست که من چه کرده وچه میکنم تو...
2 مرداد 1393

موش کوچولو

        ﮐﻮﺩﮐﻢ ﮐﻮﺩﮎ ﺑﻤﺎﻥ ،ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺰﺭﮔﺖ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﺮﻩ ﺑﺎﺷﯽ ﯾﺎ ﻧﺒﺎﺷﯽ ، ﮔﺮﮒ ، ﮔﺮﮔﺖ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﮐﻮﺩﮐﻢ ﮐﻮﺩﮎ ﺑﻤﺎﻥ ، ﺩﻧﯿﺎ ﻣﺪﺍﺩ ﺭﻧﮕﯽ ﺍﺳﺖ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻧﻘﺎﺵ ﺑﺎﺷﯽ ، ﺑﺎﺯ ﺭﻧﮕﺖ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﮐﻮﺩﮐﻢ ﮐﻮﺩﮎ ﺑﻤﺎﻥ ، ﺩﻧﯿﺎ ﺩﻟﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﺰﻧﺪ ﺳﺨﺖ ﺑﯽ ﺭﺣﻢ ﺍﺳﺖ ، ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺳﻨﮕﺖ ﻣﯿﮑﻨﺪ... ...
2 مرداد 1393